سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوثر بیکرانه، بانوی آب و آئینه

عفاف 

 عفت درمفردات راغب به معنای به وجود آمدن حالتی برای نفس انسان است که وی را ازغلبه یافتن شهوت حفظ می کند.1شهید مطهری نیز عفت رابه معنای رام بودن قوه شهوانی تحت حکومت عقل وایمان معرفی می نماید .2

درروایات اسلام نیزتعاریفی ازعفت صورت گرفته که ازجمله مولای متقیان حضرت علی (علیه السلام )می فرمایند: ((الصبرعلی الشهوة عفّة)) 3یعنی عفت مقاومت دربرابرشهوت وغلبه برآن می باشد .

عفت دارای مراتبی است که اولین مرتبه آن ،مقابله باشهوت وغلبه برآن می باشد .

مرتبه دوم ،عفت عملی است ،به این معنی که علاوه برکنترل شهوت هریک ازاعضای بدن باید ازارتکاب به شهوت بازداشته گردند ودرمرتبه سوم علاوه برکنترل اعضای بدن نسبت به گناه حتی فکرگناه نیزبه ذهنش خطورنکند که همان عفت نظری می باشد .4

عفت به عنوان یکی ازمهترین خصوصیت اخلاقی رابطه تنگاتنگی باصفات بارزاخلاقی دیگردارد که ازجمله می توان به رابطه آن باحیا ،غیرت ،کیاست ،بصیرت ، اخلاص وعشق اشاره نمود .

                                                

عفت و حیا

 حیا ازدیدگاه علامه مجلسی تأثرنفس است ازامری که قباحت آن امربراوظاهرشود وباعث انزجاراوازآن عمل گردد.5

امیرالمؤمنین (علیه السلام) دریک تقسیم بندی حیارابه دوقسم تقسیم نموده است.الف:حیای ازخود ب:حیا ازخداوند تبارک وتعالی

حضرت می فرمایند : ((برترین حیا حیای تو ازخداست )) .6

یعنی اگرانسان زمانی که می خواهد مرتکب گناه شود یک لحظه خود را دربرابرخداوند مشاهد نماید ،حیانموده وآن گناه رامرتکب نخواهد شد ودرمورد اول می فرمایند :بهترین حیاحیای ازخودت است یعنی اندیشه کن که توخلیفه خداوند درروی زمین هستی ونباید به این امانتی که خداوند دراختیار توقرارداده خیانت کنی وبابی حجابی مرتکب گناه گردی ،بنابراین حیاباعث عفت وغلبه برشهوت می گردد ودرحقیقت قول امام علی (علیه السلام) که می فرمایند :«سبب العفة الحیا» 7سبب عفت حیاست به اثبات می رسد .

 عفت و غیرت

 غیرت نیز رابطه مستقیمی باعفت دارد به گونه ای که حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند :

«ارزش مرد به اندازه همت اوست وپاکدامنی وعفت اوبه میزان غیرت اوست.»8

مردان باغیرت نه تنها خود باعفت هستند بلکه سعی برآن دارند تا خانواده وناموس خود راازچشم مردان نامحرم دورنگه داشته وباهدایت وراهنمایی خود موجب درامان ماندن خود وخانواده خود ازچنگال بی عفتی گردند.

 عفت و کیاست

 کیاست به معنای تیزهوشی ودانایی فرد است 9ویکی ازاخلاق بارزعفیفان وافراد باعفت می باشد .درروایت داریم «پاکدامنی خوی زیرکان است »10

حضرت علی (علیه السلام) شخص زیرک را این گونه معرفی می نماید «زیرک کسی است که افسارشهوتش دراختیاراو باشد وازخواسته های ناروایش جلوگیری کرده ،هنگام خشم خواسته دلش را سرکوب کند.»11

 عفت و بصیرت

 بصیرت نیز به عنوان یکی ازویژگی مهم اخلاقی رابطه تنگاتنگی با عفت دارد تا جایی که افرادی چون ابن سیرین فراست وهوشیاری فوق العاده درتعبیر خواب را درسایه عفت وپاکدامنی به دست می آورند.

رسول اکرم(صلی الله علیه واله)می فرمایند: «دیدگان خود را ازنگاه به نامحرم بپوشانید ناآنچه را دیگران از دیدن آن عاجزند ببینید.»12

 عفت و اخلاص

 برجسته ترین مقامی که قرآن کریم برای یوسف(علیه السلام)اثبات می کند همانا مقام مخلص بودن اوست«انه من عبادنا المخلصین»13وجالب این است که این مقام حضرت یوسف به واسطه عفت ومقاومت دربرابر خواسته عزیز مصر بود که خود قرآن قبل ازبیان اخلاص آن حضرت به آن اشاره می نماید.

عفت و عشق

 عشق وعفت دو واژه مقدس هستند که وقتی درکنار یکدیگر قرارمی گیرند بر زیبایهای آن افزوده می گردد.عشقی که براساس عفاف وتقوا است واختصاص به زوجین دارد حتی در دوران پیری که شهوت خاموش است آنها را به یکدیگر پیوند می دهد وبرخلاف محیطهای  به اصطلاح آزاد که زن ومرد را به حال ابتذال در می آورند وفقط زمینه پیدایش هوسهای آنی وموقتی وهرزه شدن قلبها را فراهم می نمایند روزبه روز براین مودت وعشق زوجین افزوده می گردد .

لذا پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) می فرمایند: «کسی که عاشق شود ودر عشق خویش کتمان کند وعفت بورزد وبا این حال بمیرد ،اوشهید است».14

 پی نوشتها:

1-راغب اصفهانی ،المفردات فی غریب القرآن ،مترجم:غلام رضا خسروی حسینی ،انتشارات مرکزی ،ج2،تهران ، ص618.

2-مرتضی  مطهری ،تعلیم وتربیت ،انتشارات صدرا،ص 150،تهران.

3-عبد الواحد آمدی -غررالحکم ودرالکلم -  ترجمه:سید هاشم رسولی محلاتی ،انتشارات دفترفرهنگ اسلامی ،ج2 ، حدیث 1927،تهران.

4- ر.ک: محمود اکبری ،مروارید عفاف ،انتشارات ظفر،ص27.

5- محمد باقر مجلسی-عین الحیات-انتشارات گرگان-ص502-501.

6-عبد الواحد آمدی -غررالحکم ودرالکلم -  ترجمه:سید هاشم رسولی محلاتی ،انتشارات دفترفرهنگ اسلامی ،ج2 ، شماره 54444.

7-  همان ، شماره 54444.

8- محمد دشتی ، نهج البلاغه :نشر پرهیزگار ، حکمت 47.

9- نصرالله آژنگ  ،گنجینه لغات ،انتشارات گنجینه ،ج2،باب (ک)

10- عبدالواحد درآمدی ،غررالحکم ودررالحکم ،انتشارات فرهنگ اسلام ،شماره 5403.

11- همان، 54011.

12- ر.ک. ناصر مکارم شیرازی-تفسیر نمونه-ج9-ص362.

13- سوره یوسف (12) ، آیه 24.

 14- محمد، محمدری شهری ،منتخب میزان الحکمه ،ترجمه:محمد رضا شیخی ،انتشارات دارالحدیث ،باب (4)،ص280،شماره 4272.

زینب خوشخو

 


نوشته شده در پنج شنبه 86/10/13ساعت 11:48 عصر توسط فضیلت نظرات ( ) | |

قالب جدید وبلاگ پیجک دات نت